شرح و بیان شعر شال تاپسا (فراغی)
بسم الله الرحمن الرحیم
آراء و اندیشه های مخدوم قلی فراغی از دیدگاه قرآن و احادیث نبوی (۱۳)
(با همکاری بنیاد فرهنگی نظریۀ همگرایی تمدن ها)
تحقیق و بررسی : حافظ اراز محمد آخوند یمرلی
شرح و بیان شعر : شال تاپسا (فراغی)
(صفحۀ ۶۵ نسخۀ قاضی)
قالب : ۱۱ هجایی ، مربع قوشوق
مضمون : اخلاص ، مال دنیا ، امید ، ارزش
نام شعر”شال تاپسا”
موضوع بند۱: اخلاص و قناعت
ایه سینه اخلاص ادن چین مردان
ابریشم هوسین اتمز شال تاپسا
دنیا مالی،ایشی اۆچین سرگردان
کؤنگۆل قووانچ ادرآرتیق مال تاپسا
ترجمه :
آن مردان راستین که با اخلاص و ارادت، بندگی صاحبشان (منظور خداوند) را نمایند
اگر که شالی (از کرباس) هم داشته و بیابند، هوس داشتنِ ابریشمیناش نکنند (طمع نکنند)
او که بخاطر کسب مالِ دنیا، خود را آواره و سرگردان نموده است
دلخوش گشته و به آن بنازد، اگر که بتواند به داراییاش، مال بیشتری اضافه کند
معنی لغات بند ۱:
ایه eýe =
۱- بیر زادینگ خوجایینی ، بیر زادا ایه لیک ادیان ، دۇلی اختیارلی (ف. صاحب) ۲ـ الله تعالی
اخلاص اتمک yhlаsetmek =
۱- پاک و آراسسا اتمک ، تۆیس یورکدن دوست بولماق . ۲ـ دوغری چیللیق، وفالیلیق، تۆیس یورکدن حرمت اتمک ، تۆیس یورکدن هوس اتمک . (ف. خالص کردن ، خلوص نیّت داشتن)
ابریشم = ebrişеmیوپک ، (ف. پارچه ی که از ابریشم بافته شده)
شال = şаl یونگ ماتا ، (ف. پارچه ی پشمی)
سر گردان = sеrgеrdаn باشی آیلانان (ف. حیران ، آواره)
قووانماق= guwаnmаk بؤیسانماق ، بگنمک ، شادلانماق ، (ف. فخر کردن)
قووانچ = بگنچ (ف. شادی ، فخر ، افتخار)
آرتیق аrtyk =کوپ ، کان ، (ف. زیاده ، اضافه)
توضیحات بند ۱:
چین مردان = چین عارف آدم ـ مردان در اینجا جمع نیست بلکه در معنای مفرد بکار می رود یعنی حقیقی آدم.(فایل صوتی استاد نیک نهاد)
ابریشمهوسیناتمزشالتاپسا = رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله فرمود :«القَنَاعَةُ كَنزٌ لَا يَفنَى»؛ قناعت گنجى است كه فانى نمى شود.
شال و ابریشم = شال عموماً پارچه هایی که از «یونگ ـ پشم» دوخته می شود ، و کیفیت و قیمت آن نسبت به «ابریشم ـ یوپک» نامرغوب تر و کم بهاتر می باشد. (همان)
معرفی دو گروه در این بند = در این بند عارف مخدومقلی دو گروه را معرفی می نماید : گروه اول مردانی با اخلاص حقیقی که دارای قناعت و ساده زیستی هستند . گروه دوم کسانی که برای مال دنیا سرگردان و بدون قناعت ، دائم در طلب کثرت مال اندوزی مشغولند.
………………………… ……
موضوع بند۲: اتّکای دوست به رفیقش ـ خوشحالی راهزنان از دیدن کاروان
یان یولداشی یولداشینا سؤیهنر
خَوفلی یرده یاتان تیز- تیزاۏیانار
قاراقچیلارکرون گورسه قووانار
گچیت تاپمایانلار سۇودا سال تاپسا
ترجمه :
همسفر و همراه هر کسی، به همسفر و همراه خویش تکیه کند
در جاهای ناامن و پرخطر، آنکه اطراق گزیده و خوابیده، زود زود از خواب بیدار شود
اگر راهزنان کاروانی ببینند با دیدنش دلخوش و مسرور گردند
بمانند (آن کسانی که) برای عبور از روی آب زورقی نمییابند، اگر که در میان آب کشتیایی ببینند
معنی لغات بند ۲:
یان = ýanبؤوۆر ، (ف. پهلو)
یان یولداش = یاقین یولداش ، (ف. رفیق نزدیک)
سوینمک = söýenmеkدایانماق ، آرقا توتونماق ، (ف. تکیه دادن)
قاراقچى= gаrаkçy
قالتامان ، یول کسن ، یول اۇرۇجی ، اۏغری ، (ف. دزد و راهزن)
گچیت = گچلگه ، اؤتلگه ، اؤتۆب گچیلیان یر ، (ف. معبر ، گذرگاه)
سال= Sаl
دنگیزده ، دریادا یوزمک یا گچمک اوچون اۇلانیلیان بیربیرنه باغلانان بیر نأچه آغاچ یا قامیش ، (ف. چند چوب بهم بسته شده جهت گذشتن از آب)
توضیحات بند ۲:
یان یولداش =والصاحب بالجنب: جَنب (بر وزن عَقل) به معنى پهلو، طرف و كنار است يعنى: رفيقى كه در كنار انسان است . (سوره نساء ، آیه۳۶)
الرفیق ثم الطریق : انسان چون موجودی اجتماعی است نیاز به یک همراه و رفیق دارد در روایات هم داریم که الرفیق ثم الطریق. برای همین انسان باید دوستی داشته باشد که به او اعتماد کرده و از او راهنمایی بخواهد و در همه کارها با او مشورت نماید.
قاراقچیلار کرون گورسه قووانار = عجب فرصت بیزه دوش گلدی دییب خوش لانارلار و بگنرلر.
………………………… ………
موضوع بند۳: پیش بینی دقیق فراغی برای سخنان خود ـ آرزوی جوانی پیرمردان ـ نشناختن چوپانان قدرارزش سنگهای گرانبها را
گچیرلرهر یرده سؤزۆم تحقیقا
قارری آرمان چکر ییگیت چاقیغا
اشک مونجوغینا برر یا – دا عقیقا
بیچاره چوپانلار یاقوت – لعل تاپسا
ترجمه :
در هر جا و در هر مکانی، سخنانم بطور قطع و یقین، ورد زبانها شود و تحقق یابد
پیران نیز به یاد دوران و لحظههای خوش جوانیشان، آهها برآورده، افسوسها خورَند
به عقیق یا مونجوقِ* ناچیز الاغش بخشیده، معاوضه نماید
آن چوپانهای بیچارهیِ سادهدل، اگر که یاقوت یا لعل گرانبهایی بیابند
معنی لغات بند ۳ :
چاغ = çаg دؤوۆر ، زمانا ، ماحال ، (ف. وقت ، هنگام)
ییگیت چاغی =ایّام (خوش) جوانی
مۏنجوق = mоnjuk
قیمّات لی آونیق داشلاردان ـ جأجک یا سویشه دن ـ دۆزۆلیب ساچا یا بوینا داقیلیان بَزَک ، (ف. خرمهره ، نوعی مهره ی درشت برنگ سفید یا آبی که بر گردن اسب و خر می بندند. فرهنگ عمید)
«*مونجوق: تزئینی است که از نخ و پشم ریسیده شده درست میشود و بر گردن حیوان یا تزئین خانه بمنظور چشم نظر و زیبایی استفاده میشود» (مترجم: ناز محمد گری)
عقیق= аkyk
قیزیل نارنج رنگ دن قیمّات بهالی داش که اۏندان کوپلنچ یۆزۆگه قاش ادیلیار .
یاقوت = ýakut
معدن دن آلینیان بیر هیلّی قیمّات بهالی داش ، اونونگ قیزیل ، ساری ، ماوی و یاشیل رنگ لری-ده بولیار؛ یاقوت نینگ قیزیل رنگلی و یالدیراووغی اؤران قیمّات لی حسابلانیار.
لعل= lаgyl
قیمّات بهالی و قیزیل رنگلی داش ، (ف. عقیق و یاقوت و لعل از سنگهای قیمتی و شفاف و به رنگهای مختلف است.)
توضیحات بند ۳:
قارری آرمان چکر ییگیت چاقیغا =
ياليت الشّباب يعود يوما
فأخبره بما فعل المشيب
معناى شعر: «اى قوم ، آرزو دارم كه روزى جوانى برگردد ، تا اينكه خبر دهم او را به آنچه پيرى با من كرده است».(ابوالعتاهیه)
نشناختن چوپانان قدر ارزش سنگهای گرانبها را :
بیر چوپان الینه دگسه بیر آلماز(الماس)
چاقماق داشی قیلار، قدرین هیچ بیلمز(فراغی)
………………………… …………….
موضوع بند۴ : ترس مار از کیشمیر ـ اوتلگی از طیران ـ شیر از سیاه گوش ـ فیل از کرگدن
جان خوفیندان بولار عقلّی حیران
ییلان کیشمیرگورسه ، اۆتلگی- طیران
شیرسیاه گوش گورسه، فیل هم کرگردان
آغاجا قورت دۆشسه ، قاوۇن خال تاپسا
ترجمه :
از ترس جانش، دچار بهت و شگفتی و حیرت شود
اگر که مار یا که کشمیری، ببینند پرنده شکاری تیز پرواز و شکارگری را
شیر و یا سیاهگوش هم ببینند اگر که فیل و کرگدن را
یا که به درخت کرم بیفتد یا که خربزه دچار خال و سوراخ شود
معنی لغات بند ۴ :
كیشمیر= kişmir
«تمان لیک ، ییلان آولیق ، ییلانینگ دشمنی ، در فارسی : سنجاقک»(نیک نهاد) ،
«اؤزین آیاقلی ، توغالاق کلّه لی خودای آطا منگزش مؤجک»(قاضی).
«راسو ، موش خرما ، ییلانینگ یاغی سی» (مختومی)
«خدنگ (کیشمیر) از جمله شکارچیان مارها محسوب می شود»(سوزلوک ، عطاگزلی)
اۆتِلگی = قیرغا منگزش گیجه اوچیان ییرتیجی قۇش (قاضی).
طَیَران= tаýrаn
اۇچما ، اۇچوش ، اۇچماق ، (ف. پرواز کردن ، در هوا پریدن)
سیاه گوش= syýagöş
قره قولاق ، شاغالا چالیمداش (منگزش) ییرتیجی حیوان ، اونونگ ایکی قولاغی قارا بولیار ، اول همیشه آرسلانینگ یولبارسینگ ایزیندا گزیپ شولارینگ ادن آوی نینگ قالانینی ایییپ گون گچیریار، اولار قارا قولاق دان قورقیار ، چونکی اۇقلان وقت لاری قره قولاق اولارینگ قولاغیندا پشو اتسه اؤلاراؤلیارمیش دیین معلومات بار .
(فرهنگ مختومقلی ، عاشور پور ، ج۲، صفحه۷۹۵)
کرک گردان kеrkgеrdаn ، کرگردان, kergerdan کرگدن
= kеrgеdеn
اؤران اۇلی و گۆیچلی حیوان ، اؤل حتی فیلی ینگیب ده اؤلدیریار، حامی قارا ، ییغیرتلی (چین دار) و قالینگ (یوغین ـ ضخیم) بولیار؛ قدیمدا اؤندن قالقان (سپر) یاسالیپ دیر، اۏنونگ کلّهسی دونگّوزینگ کلّهسینه منگزش بولیار، یونه بورنونینگ اۆستونده شاخی بار، بو حیوان هندوستان دا و آفریقادا یاشایار .
کلمه ی«کرگدن» کلاسیکی ادبیات دا «کرک گردان» و «کِرگ» فورمالاردا هم دوش گلیار، عرب دیلینده « الکَرکَدَّن » شکلینده اولانیلیار .(همان ص۴۲۲)
قورت = قورچوق ، (ف. کرم)
خال= hаl
منگ ، بیر زادینگ یۆزونه دوشیان نوقاط (نقطه) هاپا ، قاراجیق (سوزلیک قاضی) .
توضیحات بند ۴:
ترس عجیب فیل غول پیکر از کرگدن :
فیل بورنون فلکه توتار
کِرگ گؤرسه،خمیره دؤنأر (فراغی)
………………………… ………………
موضوع بند۵ : معرفی مرد و نامرد ؛ ارزش آتش و طلا و عسل ، برای پروانه و سیماب و مگس
مرددن دیلگ ادن نامید اؤورۆلمز
نامردا دۆشن ایش، معلوم، قایریلماز
پروانه اۏت گؤرسه، جان بییر، آیریلماز
سیماب قیزیل تاپسا، مگس بال تاپسا
ترجمه :
آنکسی که از جوانمردی درخواست نموده، نومید برنگردد
آن کاری هم که به نامردی سپرده شده، معلوم است که به سرانجام نرسد
اگر که پروانهای شمعی ببیند، تا جان نداده از آن جدا نشود
یا که سیماب، طلایی بیابد یا که مگس به عسلی دست یابد
معنی لغات بند ۵ :
نامیداؤورۆلمز = مأیوس نخواهد شد .
قایریلماز = بیتمز، (ف. انجام نخواهد شد.)
کبه لک= pеrwаnа پروانه
بییر biir= برر
سیماب= simаp
«کوموش» و «سوو» دیین سؤزلردن یاسالان آد ، سیماب قیزیل اریدیلیان زاده دییلیار، (ف. جیوه ، نقره ، واژه ی «سیماب» از دو بخش ساخته شده است : «سیم» به معنی نقره و «آب» به معنای «مایع» یعنی آب نقره.)
توضیحات بند ۵ :
مرددن دیلگ ادن نامید اؤورۆلمز=
نامرد کیم دیر بیلر بولسانگ
نه دیسنگ دییر باش اۆستۆنه
پروانه و آتش
حديث پروانه و آتش در زبان پارسي مثلي است معروف و معناي آن نيز كم و بيش معلوم . اشعار فراواني در اين زبان هست كه در آنها پروانه نماد عاشقي است كه با ديدن روشنايي چراغ يا شمع از دور، به سوي آن پرواز مي كند و ديوانه وار خود را به آتش مي زند. رفتن پروانه به سوي آتش و حتي سوختن آن امري است طبيعي، وليكن برداشت عارفانه و شاعرانه اي كه در فرهنگ ايران و ادبيات عرفاني از آن شده امري است تاريخي . شايد هيچ قوم و ملت ديگري چنين برداشت شاعرانه اي از پرواز پروانه به سوي شمع يا چراغ و سوختن و خاكستر شدن او در آتش نداشته باشد. مگر اينكه خود تحت تاثير فرهنگ شعر پارسي، شعر صوفيانه آن قرار گرفته باشد، مانند شاعران اردو زبان يا ترك. (پروانه و آتش ، نصرالله پور جوادی)
………………………… ……………..
موضوع بند۶: نصیحتی تربیتی برای اهل آن
ای تربیت ایستأن، کیشی، تن اۆچین
عشرت تیلأن اۏغۇل – قیز و زن اۆچین
آقپولی ساقلارلار قارا گون اۆچین
خوش گزرلر قیزیل، یاشیل، آل تاپسا
ترجمه :
ای انسانی که خواهان پندی برای تربیت، جهتِ تَنِ خویش هستی
آرزوی عشرت و ازدواج کن برای داشتن زن و فرزندان و اولادی نیکو
پساندازِ پول و دسترنج حلال را برای روز مبادا و روزهای رنج و بیماری نگه دارند
لیکن خوش و خرم روزگار گذرانند اگر که پساندازی از طلا یا لباسهایی رنگارنگ و رنگین داشته باشند
معنی لغات بند ۶ :
تن = tеn بدن ، اندام (ت. گووره)
تیلأن = دیلان
آق پول = کوموش پول (ف. نقره)
توضیحات بند ۶:
قارا گون = قین چیلیق گون لر، یاویز گون لر، قیش یالی ، هوانگ قاتی قیزغین بولماق لیغی یالی …
………………………… ………..
موضوع بند۷ : زبان حال کوی ها و کوچه ها ، و در آمد حق و ناحق بعضی ها
مخدومقلی،یۆزمۆنگکؤیلر،کؤچه لر
آیدادیرلار: “دورانبیزدنگچهلر”
حق،نأحقدانمالقازانیپنیچه لر
صرفادرگهجایین تاپمازمالتاپسا
ترجمه :
مخدومقلی، صد هزاران فکر و خیال و آرزو از سر تو نیز کوچید و گذشت
(چرا که همگان) گویند: “دورانها و زمانهها، از ما نیز سپری شده، خواهد گذشت”
(لیک) آنهایی که به حق یا که به ناحق، از حلال یا که حرام، مالهای بسیاری اندوختهاند
از آن اموالی که اندوختهاند، هیچ فرصت و موقعیتی برای اینکه از آن صرف نموده، احسان نمایند، نمییابند .
(ترجمه ی فارسی شعر «شال تاپسا» فراغی با قلم شیوای استاد ناز محمد گری انجام یافته است .)
معنی لغات بند ۷ :
كوى = Köý ۱ـ کوچه ۲ـ تؤورک ۳ـ گینگ یول ۴ـ اوبا
گچه لر = گچرلار
صرفادرگه = مصرف اتمک لیگنه
توضیحات بند۷ :
آیدادیرلار: “دوران بیزدن گچه لر”=
این مصراع در نسخه نیک نهاد و عاشور پور بنظرم جالب آمد :
اوینا شارلر بِزدَن دُوران بچه لر
(دُوران = اونان ، اوربان ، ف. زاده شده)
………………………… ………………………… ………………………… ..
منابع :
1. ۱. قرآن مجید ۲. فایل صوتی استاد عبدالحکیم مختومی ۳ . نرمافزار دیوان مخدومقلی فراغی ، با همکاری استادان عطا گزلی، تاقی زاده ، گری ۴. سایت جامع التفاسیر و الترجمات ۵. وبسایت آنلاین سوزلوک فرهنگ لغات ترکمنی استاد محمود عطاگزلی ۶. کتب لغات مختلف از جمله فرهنگ قاضی ، سوزلیک ، فرهنگ سینا و سلیم ، فرهنگ راسخ ، فرهنگ ترکی نوین ۷. پژوهش های ادب عرفانی ۸. متن انتقادی دیوان فراغی ، عاشورپور ۹. فرهنگ مختومقلی سه جلدی ، عاشور پور ۱۰. پروانه و آتش ، نصرالله پور جوادی ۱۱. فایل صوتی استاد عبدالجبار آخوند نیک نهاد ۱۲. فرهنگ مخدومقلی،تدوین وتفسیرنورمحمدعاشورپور، گنبدقابوس، ۱۹۹۷م.
با سپاس و امتنان از استاد ارجمند تنقر قلی یلقی بابت راهنمایی ها و پیشنهادات ارزنده شان .
با تشکّر و قدردانی از استاد فرزانه آقای محمود عطاگزلی که ویرایش این مقاله را با خلوص نیت بعهده داشتند .
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.